ای امام عشق
ای لحظه به لحظه درتماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
از تو خبری نیامد و پیر شدیم
ای با خبر از بی خبری های همه
ای لحظه به لحظه درتماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
از تو خبری نیامد و پیر شدیم
ای با خبر از بی خبری های همه
سلام این کتاب خیلی قشنگه…خاطرات شهیدنوجوان مصطفی کاظم زاده از زبان دوستش حمیدداوودآبادی هست.
این دوتا دوست به قدری به هم نزدیک بودن که اقای داوودابادی از شهادت دوستش با عنوان “دیدم که جانم میرود” یاد میکنه… پیشنهاد میکنم حتما بخونید
ااااه……امروز چ روزی است….
آخ شلمچه که دلم به هوایت پر میکشد….
وبال گردن است
قرار دل بی قراران…
تذکر -اخلاقی
نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول…
بیا بگو نتکانند…..پادری هارا…
زینب جان …
همگی در فرح سال نویی غوطه ورند…
من فدای غم بی مادریت یا زینب .
سلام دوستان….
سلام دوستان…..
به جمعه ی هفته که میرسیم حس عجیبی پیدا می کنم…. دلم میخواد یه روز فقط یه روز احساس خوبه به امام زمان بودن رو تجربه کنم….راستی خواهران یزدی میخوام یه مژده بدم : 28 اسفند ماه ، اجتماع مستغیثین امام زمان هست …و نماز استغاثه هم با حضور مردم انشاالله در خلد برین برگزار خواهد شد…حتما بیاین…و تبلیغ و اطلاع رسانی در این زمینه یادتون نره…